چندی پیش عضوی از هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی کشورمان در نطق خود در مورد مناقشه قرهباغ موضعی را اتخاذ نمود که این امیدواری را در دل دلسوزان منطقه و اسلام ایجاد کرد که مجلس ایران می توند مواضع مستقل و شامل منافع کشور و منطقه را اتخاذ نماید.
«دکتر منادی» به عنوان نماینده حوزه تبریز – آذر شهر – اسکو در نطق پیش از دستور خود با اشاره به تجاوز ارمنستان به خاک جمهوری آذربایجان از دولت آقای روحانی خواست که جنایات حکومت ارمنستان در قرهباغ را محکوم نماید.
محکوم نمودن تجاوز و اشغال علاوه بر اینکه از نظر دینی و انسانی وظیفه هر مسلمان و انسانی است بلکه از نظر منافع ملی و منطقهای نیز یکی از بایستههایی است که باید زمامداران حکومتهای منطقه دقت بیشتری به آن داسته باشند. برای درک بهتر این موضوع بهتر است نگاهی به چگونگی و ریشههای شکل گیری مناقشه قرهباغ داشته باشیم.
تشکیل کشور ارمنستان به عنوان ستون پنجم در خاک اسلام، یکی از آرزوهای دیرین تزار روس بود. بطوریکه ملکه کاترین دوم برنامه تشکیل یک حکومت ارمنی تحتالحمایه روسیه در خاک عثمانی را داشت. با وقوع جنگ میان حکومت تزار و دولت قاجار، ارامنه عثمانی و ایران با تشکیل نیروهای داوطلب علیه ایران جنگیدند. در دومین جنگ بین سالهای 1827 – 1826 روسها با کمک اساسی نیروهای ارمنی عباس میرزا را شکست دادند. و در سالهای 1829 و 1853 نیز ارمنیها به همراهی قشون روسیه عثمانی را شکست داده بخشی از اراضی آن را به خاک روسیه منضم نمودند.
پس از انعقاد قراردادهای گلستان (1813) و ترکمانچای (1828) روسیه طبق برنامه با گنجاندن مادهای در عهدنامه زمینه مهاجرت ارامنه به مناطق اشغالی را فراهم نمود و بدین ترتیب بیش از دویست هزار ارمنی از ایران و عثمانی به طرف سرزمینهای اشغالی سرازیر شدند. در سال 1905 داشناکهای ارمنی (حزب تروریستی داشناکسیون که درسال 1890 با حمایت روسها و با شعار از دریا تا دریا بنیانگذاری شده بود.) با اجرای سیاست ترور موجب جنگهای گسترده بین مسلمانان و ارامنه شدند و ارامنه با حمایت روسها به صورت ددمنشانه به مسلمانان ترک حمله نمودند.
با وقوع انقلاب اکتبر حکومت تزار سرنگون شد و ارامنه فرصتی برای تشکیل ارمنستان به دست آوردند. ارامنه با حمله به شهر مسلمان نشین ایروان و 211 روستای آن دست به نسل کشی مسلمانان زدند و طی این نسل کشی بیش از سیصد هزار نفر مسلمان شهید شدند و صدها نفر نیز از سرزمین اصلی خود رانده شدند. و در نتیجه ارامنهای که تا سال 1917 در هیچ سرزمینی دارای اکثریت نبودند در سال 1918 به کمک روسها موفق به تشکیل ارمنستان شدند. در همین سال (1918) در شهرهایی مثل ارومیه، خوی و سلماس نیز بیش از سیصد هزار از هموطنانمان قربانی نسل کشی و زیادهطلبی مسیحیان شدند.
در قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی سابق (مصوب به تاریخ 25 فوریه 1948) و همچنین سالها بعد در قانون اساسی شوروی سابق (مصوب به تاریخ 7 اکتبر 1977) استان خودمختار قرهباغ جزو خاک آذربایجان اعلام شد اما روسها جهت ایجاد درگیری و اختلاف در منطقه در تاریخ 20 فوریه 1988 منطقه قرهباغ را به ارمنستان ملحق نمودند.
پس از فروپاشی شوروی با حمایت لشکر مکانیزه روسها با استفاده از بیثباتی داخلی در جمهوری آذربایجان علاوه بر اشغال منطقه قرهباغ، بیست درصد خاک آذربایجان را نیز تحت اشغال خود در آورده با قتل عام سی و پنج هزار نفر انسان بیگناه بیش از یک میلیون نفر مسلمان را نیز از وطن خود راندند و مساجد و منارههای را که تا آن روز صدای الله اکبر و محمد رسول الله از آن بلند میشد، ویران نموده به عنوان آخور استفاده کردند.
اکنون این مناقشه از دو منظر قابل بررسی و دقت است:
- منظر اول از طرف کشورهای آذربایجان و ارمنستان که باید با قبول حقایق تاریخی و واقعیات موجود به نحوی مسالمت آمیز به حل مناقشه ایجاد شده میان دو کشور بپردازند.
- منظر دوم نیز از طرف کشورهای منطقه و بخصوص همسایه که خواه نا خواه تحت تأثیر آثار مخرب این اختلاف هستند.
کشورهای آذربایجان و ارمنستان میتوانند با اعطای استقلال به قرهباغ و بازگرداندن مهاجران جنگی به سرزمین آباء و اجدادی خود این مناقشه را پایان دهند و ارمنستان سرزمینهای اشغالی آذربایجان را تخلیه نموده بخاطر نسل کشی مسلمانان عذرخواهی نماید و برای ایجاد راه مواصلاتی بین قرهباغ و ارمنستان از یک سو و بین آذربایجان به نخجوان از سوی دیگر، مسیر خاکی اختصاص دهند. بدین طریق مناقشه دیرین بین دو کشور حل شده و بهانهای برای دخالت قدرتهای فرامنطقهای و بین المللی در منطقه نخواهد ماند و منطقه شاهد آرامش، امنیت و ترقی خواهد شد.
کشورهای همسایه و تحت تأثیر وقایع منطقه نیز با در نظر گرفتن حقایق تاریخی و واقعیات موجود، به خاطر دو مسأله حیاتی برای حل این مناقشه تلاش نمایند:
- بر اساس اصول انسانی و اسلامی، اشغالگری عملی مذموم و محکوم است.
- منافع کوتاه مدت و بلند مدت کشورها مستلزم محکومیت اشغالگری و ایجاد ثبات در منطقه است.
در همین راستا کشورهای منطقه با محکوم نمودن اشغالگری و عدم استمرار حمایت از این عمل مذموم، باید اجرای قوانین بین المللی و حق طبیعی کشورها را به عنوان یک اسلوب سیاسی مد نظر قرار دهند. همان سیاستی که نماینده مجلس شورای اسلامی کشورمان در نطق خود بر آن تأکید داشتند.
هر چند حکومت ارمنستان بارها و بارها در مجامع بین المللی محکوم و ملزم به ترک سرزمینها اشغالی شده و گروه مینسک در ظاهر در تلاش برای حل این مناقشه است، ولی منافع قدرتهای بین المللی وجود مستمر این مناقشه را برای منطقه و منافع خود لازم دانسه و مانع حل اختلاف شدهاند. اما اکنون شرایط جهان و منطقه تغییر یافته و کشورهای منطقه دارای اراده مستقل شدهاند و هر کشوری که خواهان آرامش و امنیت و ترقی کوتاه مدت و بلند مدت برای کشور خویش است، نباید علاقهای به وجود چنین مناقشهای در همسایگی خود داشته باشد. و توازن قدرتها بگونهای رقم خورده که اگر کشورهای منطقه بخصوص ایران و ترکیه بخواهند این مشکل را حل نمایند، حتماً میتوانند این اختلاف دیرین را خاتمه دهند.
حل این مسأله میتواند یک اختلاف دیرین بین دو ملت منطقه را برای همیشه حل نماید و امنیت و آرامش را به منطقه بازگرداند. و در نتیجه منابعی که اکنون صرف تقابل میشود، صرف توسعه و پیشرفت شود.
نطق «دکتر منادی» آغازی است موفق برای راهی روشن که میتواند اقدامی تاریخی در منطقه را رقم بزند. و علاوه بر حل مناقشه مزبور تکلیف نسلکشی ای که ارامنه در ارومیه و خوی و سلماس مرتکب شدهاند روشن شود و مسئولین آن فجایع، عذرخواهی رسمی انجام دهند. چون هیچ کس غیر از نمایندگان آذربایجان در مجلس شورای اسلامی، در جایگاه دفاع از حقوق تاریخی این ملت و پیگیری آن اتفاقات نیست. امیدواریم این اقدام با پیگیریهای لازم تکمیل شده و منجر به اقدامی سودمند در راه منافع منطقه و مسلمانان بشود.
حجت الاسلام و المسلمین صمد کامران قراملکی
منبع: نشریه شمس نگار